دیکشنری
مترجم
بپرس
سرد گویی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
سردگویی. [ س َ ] ( حامص مرکب ) سخن خنک و بیمزه. || تسلای خنک. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
سخن خنک و بیمزه تسلای خنک
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها