سرد سخن. همان «سخن سرد» است.
توضیح: در زبان فارسی گاهی برای ابراز عواطف شاعرانه، و گاهی بدلیل وزن خاص یک قافیه، مکان های معمول صفت و موصوف ( اول موصوف بعد صفت ) با یکدیگر تعویض می شوند.
سخن سرد. سخن که از روی دلتنگی و غم و بدحالی و پژمردگی یا بی اعتنایی و نفرت و بیزاری گفته شود. سخن بیمزه. گفتار موهن و بی اصل. ( منبع: لغتنامۀ دهخدا - - رجوع شود به واژۀ «سرد» )
... [مشاهده متن کامل]
امثال:
"سخن گر نرفتی بدینگونه سرد
ترا و ورا نیستی دل بدرد. " ( فردوسی )
"ببخشود بر حال مسکین مرد
فروخورد خشم سخنهای سرد. " ( سعدی )
توضیح: در زبان فارسی گاهی برای ابراز عواطف شاعرانه، و گاهی بدلیل وزن خاص یک قافیه، مکان های معمول صفت و موصوف ( اول موصوف بعد صفت ) با یکدیگر تعویض می شوند.
سخن سرد. سخن که از روی دلتنگی و غم و بدحالی و پژمردگی یا بی اعتنایی و نفرت و بیزاری گفته شود. سخن بیمزه. گفتار موهن و بی اصل. ( منبع: لغتنامۀ دهخدا - - رجوع شود به واژۀ «سرد» )
... [مشاهده متن کامل]
امثال:
"سخن گر نرفتی بدینگونه سرد
ترا و ورا نیستی دل بدرد. " ( فردوسی )
"ببخشود بر حال مسکین مرد
فروخورد خشم سخنهای سرد. " ( سعدی )