سرخور

/sarxor/

فرهنگ معین

(سَ ) (ص فا. ) آن که بدقدم است و اطرافیانش زود می میرند.

پیشنهاد کاربران

در گویش اراکی به معنای شخصی است که با آمدنش موجب مرگ دیگران میشود، مانند بد قدم
سِرَ خور نوشته می شود - - - - سِرَ خُر خوانده می شود در گویش همدانی که به معنای کسی هست حرّاف و زیاده گو.
ما به معنای کسی که از حذف زدن آدم را کلافه می کند به کار می بریم.
به بچه ای که بعداز فوت بچه ای تازه بدنیاامده گویند وادم های زرنگ وقالتاق.
شیوۀ تلفظ : سَرَ خّور ( خُر، نه خوور )
معنیش میشه آدم زرنگ و غلطی و قالتاق و هفت خط. کلاً آدمی که گیج نیست و زرنگه و بین جوونا مرسومه و گاهی به رفیقای خودشون زیاد میگن این کلمه رو اونم با خنده. این واژه در گویش شهر اراک با معنی ذکر شده بسیار بکار میرود.
در محاورات روزمره، به فرد زرنگ نیز اطلاق می گردد
اگر به کسی بگویند سرخور یعنی به او گفتند سر پدرومادرت راخورده ایی ویتیمی وبدقدم بوده ای که هنگام به دنیا آمدنت یتیم شدی به چنین افرادی میگویند سرخور یا کودیخور

بپرس