سرخاب
/sorxAb/
مترادف سرخاب: آلغونه، بزک، سرخی، غازه، گلغونه، گلگونه
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: سهراب، گلگون، شاداب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر رستم پهلوان شاهنامه و تهمینه
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن
لغت نامه دهخدا
پیش اوکی شوند باز سپید
چون تذروان سرخ و چون سرخاب.
عسجدی ( دیوان چ شهاب ص 15 ).
کبک رقاصی کند سرخاب غواصی کنداین بدین معروف گردد آن بدان شاهر شود.
منوچهری.
آن نباشد ولی که چون سرخاب رود از بهر آبروی بر آب.
سنایی.
|| سرخی و غازه ای باشد که زنان با سفیدآب بر روی خود مالند. ( برهان ). گلگونه که زنان بر روی مالند. ( آنندراج ). گلگونه و غازه. ( غیاث ) : از خون دل طفلان سرخاب رخ آمیزد
این زال سپیدابرو وین مام سیه پستان.
خاقانی.
بسکه سرخاب روی عمر بشست این سپید آب پشت شهوت جوی.
خاقانی.
چون ز سرخاب روی شاهد شنگ داده سرخاب را جمال تو رنگ.
اوحدی ( از جهانگیری ).
هر شام و سحر عکس گل و نسترن از باغ سرخاب و سفیداب زدی روی هوا را.
سلمان ساوجی ( از آنندراج ).
|| نام فنی از فنون کشتی. ( آنندراج ). نام فنی از فنون کشتی و آن دست در کمر حریف انداخته بر زمین زدن است.( غیاث اللغات ) : ور مخالف که ترا گفت که سرخاب بزن
گرچه موی کمرت پیچ خورد تاب بزن.
میرنجات ( از آنندراج ).
|| خون که بعربی دم خوانند. ( برهان ).کنایه از خون. ( انجمن آرا ) : تبریز مرا راحت جان خواهد بود
پیوسته مرا ورد زبان خواهد بود
تا درنکشم آب چرنداب و کجیل
سرخاب ز چشم من روان خواهد بود.
کمال خجندی ( از انجمن آرا ).
بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
غازه، گلگونه، آلگونه، گردیاماده سرخ رنگی
۱ - ماده ای سرخ رنگ که زنان بگونه خود مالند گلگونه غازه . ۲ - نوعی مرغابی سرخ رنگ خرچال شوار شوال . ۳ - شراب لعلی . ۴ - خون .
ابن مهر مردان از ملوک کیوسیه که مدت بیست سال حکومت کرد . از ششمین اسپهبدان طبرستان .
پس دلاور رستم از دختر پادشاه سمنگان وی بفرماندهی لشکریان تورانی بجنگ ایران آمد و با خود رستم - در حالی که یکدیگر را نمی شناختند - جنگید و بدست او کشته شد ( داستان ) .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (زیست شناسی ) نوعی مرغابی، خرچال.
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
سرخاب (جماعت). سرخاب جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ لخش ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۲۳۶۷ است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]

wiki: سرخاب (جماعت)
سرخاب (محله). سُرخابْ یکی از کوی های بزرگ و قدیمی شهر تبریز است که به نام کوه سرخاب یا «عینالی داغی» مجموعه بلندی ها، دره ها و تپه های سرخ رنگی است که جزو کوه های «مورو» است نامگذاری شده است. این کوه مشرف به شهر تبریز و در بخش شمالی این شهر قرار گرفته است. ارتفاع آن در بلند ترین نقطه ۱۹۶۰ متر از سطح دریا است. [ ۱] این کوی در شمال شهر و در حوزهٔ منطقهٔ یک شهرداری تبریز است. این کوی در دامنه کوه عون بن علی قرار گرفته است. [ ۲]
نادر میرزا در تاریخ و جغرافیای دارالسلطنهٔ تبریز می نویسد:
کوی و بستانی بزرگ است. به نام آن کوه ( ی ) خوانده اند که کوی به سفح آن است. این کوی مرتفع و مشرف بر همه شهر است. هوای این نیک وبه اعتدال است. روزها به تابستان گرمتر بود که خورشید براین کوه خشک تابد. چون پاسی از شب بگذرد سنگها را گرمی برود و هوا نیک شود. خاک این کوی سخت و با ریگ مخلوط است. چون دیوارها نهند سخت تر گردد و به زمین آن رطوبت نبود. بساتین این کوه کمتر است. توت بیدانه و بادام و فندق و امرود آن نیکوست. کدخدای آن امروز میرزا جواد خان فرزند حاجی میرزا علی وکیل دیوانخانه و از خاندان بزرگ است که بدین نامه بیاید. بقعه مبارکه سید حمزه در این کوی است که زیارتگاه تمامی مردم شهر است و این بقعه در وسط این کوه است. [ ۳]
بیشتر اهالی این کوی به همراه کوی های باغمیشه، قراملک، دوه چی و ششگلان هنگام جنبش مشروطه ایران مخالف مشروطه بوده و با اهالی کوی های خیابان و امیرخیز که طرفدار مشروطه بودند مخالفت کرده و با آنها درگیر جنگ داخلی شدند. [ ۴]
تفسیرهای فراوانی درباره نامگذاری و نام این کوی وجود دارند و در کتاب های تاریخی اشارات زیادی به آنها شده است. از جمله این نوشته ها می توان از موارد زیر نام برد:
• نام این کوی می تواند صفت و موصوف مقلوبی مرکب از دو کلمه «سرخ» و «آب» باشد چون در زمان های بارندگی آب سرازیر شده از کوه عون بن علی که کوهی رسوبی و از خاک رس است از این کوی جریان می یافت بدین نام خوانده شده باشد.
• نام این کوی می تواند از نام تیرۀ سرخابلو گرفته شده باشد. تیرۀ سرخابلو از تیرۀ کوسه ( خاصا ) ، طایفۀ کوسه لر ایل شاهسون بغدادی است.
• نام این کوی می تواند از نام طایفه سرخاب ایل عبدالملکی گرفته شده باشد.
کمال خجندی در یکی از آثار خود دربارهٔ سرخاب چنین می نویسد:
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنادر میرزا در تاریخ و جغرافیای دارالسلطنهٔ تبریز می نویسد:
کوی و بستانی بزرگ است. به نام آن کوه ( ی ) خوانده اند که کوی به سفح آن است. این کوی مرتفع و مشرف بر همه شهر است. هوای این نیک وبه اعتدال است. روزها به تابستان گرمتر بود که خورشید براین کوه خشک تابد. چون پاسی از شب بگذرد سنگها را گرمی برود و هوا نیک شود. خاک این کوی سخت و با ریگ مخلوط است. چون دیوارها نهند سخت تر گردد و به زمین آن رطوبت نبود. بساتین این کوه کمتر است. توت بیدانه و بادام و فندق و امرود آن نیکوست. کدخدای آن امروز میرزا جواد خان فرزند حاجی میرزا علی وکیل دیوانخانه و از خاندان بزرگ است که بدین نامه بیاید. بقعه مبارکه سید حمزه در این کوی است که زیارتگاه تمامی مردم شهر است و این بقعه در وسط این کوه است. [ ۳]
بیشتر اهالی این کوی به همراه کوی های باغمیشه، قراملک، دوه چی و ششگلان هنگام جنبش مشروطه ایران مخالف مشروطه بوده و با اهالی کوی های خیابان و امیرخیز که طرفدار مشروطه بودند مخالفت کرده و با آنها درگیر جنگ داخلی شدند. [ ۴]
تفسیرهای فراوانی درباره نامگذاری و نام این کوی وجود دارند و در کتاب های تاریخی اشارات زیادی به آنها شده است. از جمله این نوشته ها می توان از موارد زیر نام برد:
• نام این کوی می تواند صفت و موصوف مقلوبی مرکب از دو کلمه «سرخ» و «آب» باشد چون در زمان های بارندگی آب سرازیر شده از کوه عون بن علی که کوهی رسوبی و از خاک رس است از این کوی جریان می یافت بدین نام خوانده شده باشد.
• نام این کوی می تواند از نام تیرۀ سرخابلو گرفته شده باشد. تیرۀ سرخابلو از تیرۀ کوسه ( خاصا ) ، طایفۀ کوسه لر ایل شاهسون بغدادی است.
• نام این کوی می تواند از نام طایفه سرخاب ایل عبدالملکی گرفته شده باشد.
کمال خجندی در یکی از آثار خود دربارهٔ سرخاب چنین می نویسد:

wiki: سرخاب (محله)
مترادف ها
رنگ، راز، رنگ نقاشی، سرخاب
سرخاب، غازه، گرد زنگ اهن
پیشنهاد کاربران
طایفه سرخاب ایل بزرگ بختیاروند *بهداروند، بیداروند *
مستقل شده از ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند
از نسل میر رستم خان آقاسی بختیاروند
_____
شجرنامه ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند
ابوالحسن خان بختیاروند
... [مشاهده متن کامل]
سهراب خان بختیاروند
رستم خان بختیاروند پلنگ فرمانده جنگجویان لر در جنگ چالدران
میر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
پسران ( میرجهانگیرخان، بهلول خان، خالد خان، کی قباد، کی خسرو، کی کاووس، کی بهمن، ، ، )
میرجهانگیرخان بختیاروند ایلخان
پسران ( خلیل خان ایل بیگی، جلیل خان ایل بیگی، اتابک علاءالدین داوود شاه، ابراهیم عالی خان ایلخان، میر یونس خان، ، )
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( شاهمنصور خان، خیرالدین سیاه منصور خان*خدر خان *، احمد خان، تاج الدین خان، اردشیر خان، مهدی خان، بلیتی خان )
شاهمنصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( میر رستم خان آقاسی، قاسم عالی خان ایلخان، شفیع خان، ملکشاه خان، کاظم خان، نظر، حسین خان، خداداد خان، ، ، )
میر رستم خان آقاسی بختیاروند
پسران ( تاج الدین امیر قنبر عالی خان *تاجمیر خان *، امام قلی خان، داود خان، ، ، )
تاج الدین امیر قنبر عالی خان بختیاروند *تاجمیر خان *
پسران ( یوسف خان _محمد خان لُوخرده، عزیز خان توپایی، یار امیر خان، شمس الدین میرعالی خان، عالی ویسی خان، ، ، )
یوسف خان بختیاروند
پسران ( علی صالح خان ایلخان، محمد حسین خان ایلخان، یحیی خان، ، ، )
علی صالح خان بختیاروند ایلخان فرمانده جنگجویان لر بختیاری در فتح هند در زمان نادرشاه افشار
پسران ( تاج الدین عبدالله خان ایلخان، محمد صالح خان، ابوالفتح خان )
تاج الدین عبدالله خان بختیاروند ایلخان *عبدال، ابدال *
جد طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی بختیاروند
پسران ( حسام الدین خان، نوروز خان، الهی خان، شهباز خان حیسه سوار، ، ، ، )
الهی خان بختیاروند
نجف خان بختیاروند
____
شمس الدین خان میرگپ پسر جان محمد خان ملارآهنی بختیاروند پسر شمس الدین میرعالی خان بختیاروند
_____
آدینه خان مستوفی بختیاروند فاتح قندهار در زمان نادرشاه افشار
پسر اسماعیل خان بختیاروند پسر یوسف خان بختیاروند
_____
تیره شمس الدین وند *شمس خلیلی *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ *حلیلی پلنگ، هلیلی پلنگ *ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند
______
تیره بزرگ اسماعیل وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی ( مهمدوند، آشیروند ، ابراهیم وند، آدینه وند، حسین وند، صوفی وند، بلیل، ، ، )
تیره صالح وند طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تیره آدینه وند طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تیره هارونی خلیلی منجزی ( عالی وند، بالی وند، آدینه وند، ، )
_____
طایفه ابوالحسنی منجزی بختیاروند
خدروند
مهمد خدر
سمالوند
فداله وند
بهزادی
حیدری سورشجانی
حسین قلی وند
بیژن وند
شهباز وند
رحیم وند
صادق وند
نصیر
علیمردان وند
شیخ ابوالحسنی
حفیظ
خیری
عبدالرضا وند
محمد زمان وند
آزادوند
. .
. .
. .
مستقل شده از ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند
از نسل میر رستم خان آقاسی بختیاروند
_____
شجرنامه ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند
ابوالحسن خان بختیاروند
... [مشاهده متن کامل]
سهراب خان بختیاروند
رستم خان بختیاروند پلنگ فرمانده جنگجویان لر در جنگ چالدران
میر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
پسران ( میرجهانگیرخان، بهلول خان، خالد خان، کی قباد، کی خسرو، کی کاووس، کی بهمن، ، ، )
میرجهانگیرخان بختیاروند ایلخان
پسران ( خلیل خان ایل بیگی، جلیل خان ایل بیگی، اتابک علاءالدین داوود شاه، ابراهیم عالی خان ایلخان، میر یونس خان، ، )
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( شاهمنصور خان، خیرالدین سیاه منصور خان*خدر خان *، احمد خان، تاج الدین خان، اردشیر خان، مهدی خان، بلیتی خان )
شاهمنصور خان آتش بیگی بختیاروند ایلخان
پسران ( میر رستم خان آقاسی، قاسم عالی خان ایلخان، شفیع خان، ملکشاه خان، کاظم خان، نظر، حسین خان، خداداد خان، ، ، )
میر رستم خان آقاسی بختیاروند
پسران ( تاج الدین امیر قنبر عالی خان *تاجمیر خان *، امام قلی خان، داود خان، ، ، )
تاج الدین امیر قنبر عالی خان بختیاروند *تاجمیر خان *
پسران ( یوسف خان _محمد خان لُوخرده، عزیز خان توپایی، یار امیر خان، شمس الدین میرعالی خان، عالی ویسی خان، ، ، )
یوسف خان بختیاروند
پسران ( علی صالح خان ایلخان، محمد حسین خان ایلخان، یحیی خان، ، ، )
علی صالح خان بختیاروند ایلخان فرمانده جنگجویان لر بختیاری در فتح هند در زمان نادرشاه افشار
پسران ( تاج الدین عبدالله خان ایلخان، محمد صالح خان، ابوالفتح خان )
تاج الدین عبدالله خان بختیاروند ایلخان *عبدال، ابدال *
جد طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی بختیاروند
پسران ( حسام الدین خان، نوروز خان، الهی خان، شهباز خان حیسه سوار، ، ، ، )
الهی خان بختیاروند
نجف خان بختیاروند
____
شمس الدین خان میرگپ پسر جان محمد خان ملارآهنی بختیاروند پسر شمس الدین میرعالی خان بختیاروند
_____
آدینه خان مستوفی بختیاروند فاتح قندهار در زمان نادرشاه افشار
پسر اسماعیل خان بختیاروند پسر یوسف خان بختیاروند
_____
تیره شمس الدین وند *شمس خلیلی *طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ *حلیلی پلنگ، هلیلی پلنگ *ایل منجزی ایل بزرگ بختیاروند
______
تیره بزرگ اسماعیل وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ منجزی ( مهمدوند، آشیروند ، ابراهیم وند، آدینه وند، حسین وند، صوفی وند، بلیل، ، ، )
تیره صالح وند طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تیره آدینه وند طایفه تاج الدین عبدالهی منجزی
تیره هارونی خلیلی منجزی ( عالی وند، بالی وند، آدینه وند، ، )
_____
طایفه ابوالحسنی منجزی بختیاروند
خدروند
مهمد خدر
سمالوند
فداله وند
بهزادی
حیدری سورشجانی
حسین قلی وند
بیژن وند
شهباز وند
رحیم وند
صادق وند
نصیر
علیمردان وند
شیخ ابوالحسنی
حفیظ
خیری
عبدالرضا وند
محمد زمان وند
آزادوند
. .
. .
. .
نام نوه شاهنشاه جاماسپ ساسانی
این نام با نام سهراب منطبق است
این نام با نام سهراب منطبق است
سرخاب از دو بخش سرخ و آب ساخته شده است، امروزه دو چم دارد:
۱ - آرایشی بهداشتی
۲ - برخی بر این باور اند که به مشروبات هم گفته میشود
۱ - آرایشی بهداشتی
۲ - برخی بر این باور اند که به مشروبات هم گفته میشود
ژغار
الغونه. [ اَ ن َ ] ( اِ ) مخفف آلغونه. امروزه سرخاب گویند. ( فرهنگ نظام ) . العونه یا الگونه، سرخی که زنان بر روی مالند. ( آنندراج ) ( فرهنگ شعوری ورق 128 ب ) ( مؤید الفضلاء ) .
سرخاب، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان چهارباغ در استان البرز ایران است. این روستا از نظر آب و هوایی یکی از مناطق ییلاقی استان البرز محسوب می شود، سرخاب از نظر کشاورزی نیز یکی از پرباغ ترین و پرمحصول
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ترین روستاهای شهرستان ساوجبلاغ می باشد. اهالی روستا تات نژاد هستند و به زبان فارسی و ترکی هم صبحت می کنند. در سالهای مختلف مهاجرانی از نقاط مختلف کشور از آذربایجان و کردستان به روستا مهاجرت کرده اند و از این نظر سرخاب نسبت به سایر روستاهای ساوجبلاغ از تنوع قومی بیشتری برخوردار است. روستای سرخاب نسبت به جاده قدیم کرج قزوین بعد از پمپ بنزین تهراندشت اولین روستایی می باشد که به جاده دسترسی دارد و از جنوب به روستای آران از غرب به سعیدآباد از شرق به عباس آباد کوچک و از شمال به جاده اصلی منتهی می شود. از سمت شرقی سرخاب رودخانه فصلی کردان می گذرد که از اوایل اسفند تا اواخر خرداد در آن آب جاری می شد و لی با توجه به خشکسالی های اخیر این مدت به یک ماه کاهش پیدا کرده است. هر چند در سالهای پیش در پاییز نیز گاهی این رودخانه پرآب بود و شایان ذکر است که این رودخانه یکبار در سال ۶۴ طغیان کرده و خرابی هایی را به بار آورده است؛ که بعد از طغیان رودخانه دیواره ای سنگی در قسمتی از آن برای جلوگیری از نفوذ آب به روستا بنا شده است.
روستای سرخاب در دهستان سعید آباد در شهرستان چهارباغ در استان البرز واقع ست. تات نژاد هستند و به زبان های فارسی و ترکی هم مسلط هستند.
گل گونه
همان نام سهراب پسر رستم پهلوان است
طایفه سرخاب ایل بهداروند *سرو. سهرو. سهره. سهراو. سرخه*در
مسجدسلیمان
طایفه سرخه مهری در لرستان
*سوره میلی*
سرخه همان سهراب پسر رستم
و مهری *مهره*همان بازوبندی بود که رستم به دست او بسته بود
طایفه سرخاب ایل بهداروند *سرو. سهرو. سهره. سهراو. سرخه*در
مسجدسلیمان
طایفه سرخه مهری در لرستان
*سوره میلی*
سرخه همان سهراب پسر رستم
و مهری *مهره*همان بازوبندی بود که رستم به دست او بسته بود