سرخ پوست

/sorxpust/

معنی انگلیسی:
amerindian, american indian, native american, red indian, redskin

لغت نامه دهخدا

سرخ پوست. [ س ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) نام طایفه ای است. نژاد سرخ. یکی از نژادهای پنجگانه بشر. هندیان آمریکای شمالی. وجه تسمیه آنان بدین نام آن است که ایشان پوست بدن خود را با گل سرخ رنگ میکنند. رنگ بدنشان بیشتر خرمایی است. آنان به قبایل متعدده تقسیم شده اند و بسیار جنگجو و در شکار ماهر و در سواری زبردست هستند و زندگی سختی را در میان جنگلها ادامه میدهند. پس از آنکه با کمال یأس مدتها با اروپاییان جنگیدند عاقبت آرام گرفتند و در منطقه هندی در مغرب امریکای شمالی مستقر گردیدند. ( یادداشت محمد معین ).

فرهنگ فارسی

نام طایفه ایست نژاد سرخ یکی از نژاد پنجگانه بشر .
آنکه پوست بدن سرخ رنگ است، مردمی ازنژاداحمر

فرهنگ عمید

ساکنان بومی آمریکا که پوستی به رنگ قهوه ای روشن دارند و اکنون نسلشان رو به انقراض است.

فرهنگستان زبان و ادب

{Indus, Ind, Indian} [نجوم] صورت فلکی آسمان جنوبی (southern sky ) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/1 است

پیشنهاد کاربران

معادل پیشنهادی بنده درباره واژه ترکیبی اسمی و صفای " سرخپوست" که از یکصد و چند سال قبل در فرهنگنامه ها ی آمریکای شمالی و اکثر ملل مورد بازبینی قرار گرفته ، بر اساس لوایح و مصوبات ثبت احوال و گذرنامه ها و . . . " بومی ابتدایی " و یا " بومی قبیله ایی زاد " با شرح زیر است توضیح ، و تصحیح در لغتنامه فارسی برابر واژگان ترکیبی و اصطلاحی " سرخپوست"
...
[مشاهده متن کامل]

* بومی زاد ، قبیله ایی= معادلRed Indian که در ترجمه های قبلی از مترجمان کافکا به " سرخپوست " ترجمه شده ، این معادل فارسی را با در نظر گرفتن قوانین بین المللی درباره هویت انسانی این نژاد و مردمان نخست قبیله ایی که در کانادا و آمریکای شمالی حدود یک قرن تصویب و در کتب و آثار ادبی و نوشتاری مورد بازبینی قرار گرفته ، رعایت شده ، و پیشنهاد معادلی است در زبان فارسی که توسط خانم دکتر اکرم پدرام نیا توصیه شده ، چون به گمان این تیره و نژاد در گستره آمریکای شمالی " سرخپوست" یک اصطلاح کنایه ایی و توهین آمیز به این مردمان تلقی می شود و بیش از یک قرن مبارزه آنان با نژاد پرستی و توهین و تحقیر استعماری در جهت احقاق حق هویتی و اصیل خود به نژاد و تیره خود به جای " سرخپوست" در مدون تاریخی ، ادبی و . . . نام " بومی نخست " بومی قبیله ایی شریف " بجای بومیان ابتدایی ، بومی وحشی و یا سرخپوست وحشی " و . . . برای دریافت اطلاعات بیشتر به مقاله خانم اکرم پدرام نیا رجوع شود ، پیشنهاد من " بومی / قبیله ایی زاد" است دربرابر این معادل �انگلیسی ، معادل دکتر پدرام نیا " ایندی جنس " با همین معنی نزدیک یعنی ، بومی های نخستین یا بومی بدوی ، اول و ابتدایی است ، " ایندی جنس " بومی ابتدایی " مترجم محترم دیگر خانم آزیتا قهرمان در برابر این واژه و مصطلح ، معادل فارسی " بومی ، قبیله ایی " را در فارسی معادل و جایگزین معادل " سرخپوست " پیشنهاد دادند ، این مبحث همچنان گشوده است و مترجمان و زبانشناسان و فرهنگ پژوهان نیز میتوانند در این گزینش ما را یاری کنند،
فرانتس کافکا ، در این داستان کوتاه به زعم بنده دلزدگی و فرار به سمت دنیای طبیعی و آزاد از استعمار و سلطه عصر صنعتی و مدرن را نشانه گرفته ، وضعیتی که کافکا آرزوی رسیدن به آنرا دارد ، فضایی بدوی ، و خالی از عنصر غالب تکنولوژیک و استعمار غالب بر انسان که ارزشهای انسانی و درونی و فطری او را منکوب و به سمت انحطاط کشانده ، این فضا ، مدیتیشن کافکایی است ، که در " آرزوی بومی زاد قبیله بودن " خود را به ما نشان میدهد
ترجمه و پانویس و تحقیق
سعید جهانپولاد
شاعر ، مترجم
پژوهشگر ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل

بپرس