سرخ زنبور

لغت نامه دهخدا

سرخ زنبور. [ س ُ زَم ْ ] ( اِ مرکب ) زنبور سرخ. زنبور کافر :
یا در آن خانه مگس گیران
سرخ زنبور کافر اندازند.
خاقانی.
کلبه قصاب چند آردبرون
سرخ زنبوران خون آشام را.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

زنبور سرخ زنبور کافر یا کنایه از سر انگشتان دست باشد که بحنارنگ کرده باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس