سرتخمه. [ س َ ت ُ م َ/ م ِ ] ( اِ مرکب ) جد. نیا. مؤسس خاندان. اساس. پایه : چون اردشیر بابک سرتخمه ساسانیان برخاست او را شاهنشاه گفتند. ( مجمل التواریخ و القصص ).