سرتخته

لغت نامه دهخدا

سرتخته. [ س َ ت َ ت َ / ت ِ ] ( اِ مرکب ) تخته ای باشد آهنی که در آن سوراخهای بزرگ و کوچک به تفاوت کرده باشند که زرگران از آن تارهای زر و مانند آن بکشند تا باریک و مفتول شود و آن را شفتاهنج هم گویند. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

قطعه ای آهن یا فولاد سوراخ سوراخ که زرگر تارهای طلا یا نقره را از آن می کشد تا باریک و مفتول شود.

گویش مازنی

/sar taKhte/ منطقه ای شیب دار در درازنوی کردکوی

پیشنهاد کاربران

سر موقع مرگت . تشیع جناز . به طرف تیکه انداختن.

بپرس