سربه گریبان


مترادف سربه گریبان: غمگین، افسرده، مغموم، سردرگریبان

پیشنهاد کاربران

اندیشیدن؛ در گوشه ای نشستن و به فکر فرورفتن، گاهی به مفهوم نگران ومردد بودن به کار می رود
کنار کشیدن
دست به گریان بودند

بپرس