فاسد کردن، سربه سر کردن، فنا کردن، خراب کردن، سیاه کردن
کشتن، سربه سر کردن، ترور کردن، بقتل رساندن
خرد کردن، نابود کردن، از بین بردن، سربه سر کردن، محو کردن، خنثی نمودن، فنا کردن
سربه سر کردن
سربه سر کردن، خراب کردن
سربه سر کردن، تحلیل رفتن، غذا خوردن، مصرف کردن، از پا درامدن
پاک کردن، سربه سر کردن، محو کردن، زدودن، ستردن، معدوم کردن، ناپدید ساختن
سربه سر کردن، خشک شدن، پژمردن، خشک کردن، پژمرده شدن، پژولیدن، پژمرده کردن یا شدن، پلاسیده شدن