سربنه. [ س َ ب ُن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) جامه کن. رخت کن. سربینه. سرپینه ( در حمام ). ( یادداشت مؤلف ). رجوع به سربینه شود.
در لهجه دره طالقان و . . . زمینی برای کشت خارج از روستا ( از نفرین زمین اثر جلال آل احمد )+ عکس و لینک