سربست

لغت نامه دهخدا

سربست. [ س َ ب َ ] ( ن مف مرکب ) سربسته. سرپوشیده. که سر آن نهاده باشند :
پژوهنده خاک سربست من
نهد تهمت نیست بر هست من.
نظامی.
هرچه دارد در خم سربست گردون از من است
می به حکمت میخورم جای فلاطون از من است.
صائب ( ازآنندراج ).
|| مشکلی که امکان حل ندارد. ( شرفنامه منیری ) ( رشیدی ). || ( ق مرکب ) یکجا. یک کاسه. بطور کلی. دربست :... عراق قسمت کرد، اصفهان به قتلغ اینانج داد سربست ، و ایالت همدان به قراقز اتابکی داد و ری به ملک یونس خان. ( راحةالصدور راوندی ).

سربست. [ س َ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان همایجان بخش اردل شهرستان شیراز. دارای 212 تن سکنه. آب آن از رودخانه شش پیر. محصول آن غلات ، برنج و حبوب است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

سربست. [ س َ ب َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان زیر راه بخش برازجان شهرستان بوشهر. دارای 141 تن سکنه. آب آن از رودخانه دالکی. محصولش خرما است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - مشکلی که به آسانی حل نتوان کرد . ۲ - کلام پیچیده و درهم .
ده از دهستان زیر راه بخش برازجان شهرستان بوشهر دارای ۱۴۱ تن سکنه . آب از رودخانه دالکی محصولش خرما .

دانشنامه عمومی

سربست (دشتستان). سربست، روستایی از توابع بخش سعدآباد در شهرستان دشتستان استان بوشهر ایران است.
این روستا در میان دو رود دالکی و شیرین، واقع شده است؛ و در زمینه وجه تسمیه نام این روستا می توان گفت که نام آن از واقع شدن روستا بر سرِ بست ( مرز ) سعدآباد، دالکی و نظرآقا آمده است. عمده فعالیت مردمان سربست باغداری ( خرما ) و کشت گندم و جو می باشد. سربست همانند دیگر مناطق استان بوشهر، دارای تابستانی گرم، و گاه همراه با رطوبت بالا، و زمستانی معتدل و دلنشین است. بخش عمده جمعیت روستا شامل دو طایفه سادات حسینی و قائدان فرخی می شود. [ ۲]
این روستا در دهستان زیرراه قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۶۷۹نفر ( ۱۳۲خانوار ) می باشد.
عکس سربست (دشتستان)عکس سربست (دشتستان)عکس سربست (دشتستان)عکس سربست (دشتستان)عکس سربست (دشتستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

Serbest تورکیه آزاد
Ozgur = آزاد
در کوردی serbest یا سەربەست به معنای آزاد میباشد.

بپرس