سربالا

/sarbAlA/

مترادف سربالا: فراز، سرد، طفره آمیز، بی خود، لاقیدانه

متضاد سربالا: مسئولانه، درست و حسابی

معنی انگلیسی:
inclined, upward, retroussé, upgrade, uphill, ascending, retrouss, snub, steep, upturned

لغت نامه دهخدا

سربالا. [ س َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) بطرف بالا. بسوی بالا. || فراز، مقابل نشیب و سرازیر و سرپائین. || کوه. ( آنندراج ).

سربالا. [ س َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه. دارای 927تن سکنه است. آب آن از قنات تأمین می شود. محصول آن غلات و بنشن است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه دارای ۹۲۷ تن سکنه است . آب آن از قنات تامین میشود محصول آن غلات و بنشن است .
۱ - ( صفت ) آنچه رو به بالا باشد مقابل سرازیر . ۲ - محلی که رو به بالا میرود سربالایی فراز مقابل سرازیر نشیب . ۳ - افزون متجاوز ... هفتاد هزار بالش سر بالا آمد که بر ممالک برات نوشتند یا جواب سر بالا . پاسخ طفره آمیز . یا سربالا جواب دادن . جواب سرسری و طفره آمیز دادن .

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ سرازیر] آنچه رو به بلندی باشد، رو به بالا.
۲. (اسم ) [مقابلِ سراشیب] راهی که رو به بلندی برود.
۳. [عامیانه] همراه با بی اعتنایی، سرد.

پیشنهاد کاربران

سربالا یا سربالو در اصل سار بالا یا شار بالا است و به معنی شهر بالایان است بالایان یک قبیله کهن است که به نام های بالایی، بالویی، بالیاوی، فیلی و. . . . اشتهار یافتند
در زبان لری بختیاری به معنی
سربالایی. شیب کوه
Sarbala

بپرس