سراییدن


مترادف سراییدن: سرودن

معنی انگلیسی:
compose, intone

لغت نامه دهخدا

سراییدن. [ س َ دَ ] ( مص ) سرودن. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نغمه پردازی و سخن سرایی و حرف زدن آدمیان و سرود مرغان باشد. ( برهان ). نغمه کردن و سرود گفتن. ( رشیدی ) ( انجمن آرا ) :
هم آنگاه طنبور در بر گرفت
سراییدن از کام دل درگرفت.
فردوسی.
قمری همی سراید اشعار چون جریر
صلصل همی نوازد یک جای بم و زیر.
منوچهری.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ( سرود سراید خواهد سرود بسرا ( ی ) سراینده سروده سرایش ) ۱ - آواز خواندن تغنی کردن سراییدن . ۲ - ساختن سرود و شعر .

فرهنگ معین

(سَ دَ ) (مص م . ) نک سرودن .

فرهنگ عمید

۱. سرود خواندن، آواز خواندن.
۲. شعر خواندن.
۳. شعر گفتن.

مترادف ها

sing (فعل)
خواندن، اواز خواندن، سرودن، سرود خواندن، سراییدن

intone (فعل)
خواندن، مناجات کردن، سراییدن

warble (فعل)
چهچه زدن، سراییدن، چهچهه زدن

vocalize (فعل)
تشکیل دادن، تلفظ کردن، سراییدن، با صدا ادا کردن

troll (فعل)
گشتن، سراییدن، دایره وار حرکت کردن، چرخیدن، چرخاندن

فارسی به عربی

رتل , غن

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سراییدنسراییدنسراییدنسراییدن
رنم
مصدر می سرایم برای جزوه پایه هفتم
سَراییدن از واژگان پارسی میانه به معنای ( حفاظت کردن ) می باشد. ( بن مضارع:سَرای )
مانند:سَرایدار
سُراییدن=سرودن
ترنم

بپرس