سرای درنگ. [ س َ ی ِ دِ رَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جای باش. جای آرامش. اقامتگاه. منزلگاه : اگر شارسان از بر کوهسار سرای درنگ است و جای شمار.
فردوسی.
چنین تا رسیدند نزدیک گنگ که آن بود خرم سرای درنگ.
فردوسی.
فرهنگ فارسی
جای باش جای آرامش اقامتگاه
پیشنهاد کاربران
سرای درنگ ؛ جای باش. جای آرامش. اقامتگاه. منزلگاه. خانه و جای اقامت. خانه محل توقف. کنایه از جهان : شده تیره اندر سرای درنگ میان کرده باریک و دل کرده تنگ. فردوسی. چو سازی درنگ اندر این جای تنگ شود تنگ بر تو سرای درنگ. فردوسی.