سراگوش

لغت نامه دهخدا

سراگوش. [ س َ ] ( اِ مرکب ) سرآغوش. سرآغوج. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). بمعنی سراغوش. ( برهان ). سرآغوش و سرآغوج. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

سراغوش، روسری، گیسوپوش، سراغج وسراغوچ
کیسه ای دراز که زنان گیسوی خود را در آن نهند گیسو پوش .

فرهنگ معین

(سَ ) (اِمر. ) ۱ - روسری ، چارقد. ۲ - بافته ای از مروارید که در قدیم بر سر می گذاشتند و دنبالة آن پارچه درازی بوده که گیسو را می پوشاند.

فرهنگ عمید

= سراغوش

پیشنهاد کاربران

بپرس