گرچه بخشید بیفزای تو سیمای سمن
به سرانگشتی ما شکل گل نسرین داد.
بسحاق اطعمه.
سرانگشتی آن طفل نادیده کام که بغرا سرانگشتیش کرد نام.
بسحاق اطعمه.
|| حنایی که بر سرهای انگشت دست و پا بندند. ( برهان ) ( آنندراج ). رنگ حنا و برنگ سرانگشتان که پیش از این مرسوم زنان بود. ( از یادداشت مؤلف ).- حساب سرانگشتی ؛ با سرانگشت حساب کردن.