به نظر من، اگر "سر" با خود "انجامیدن" صرفیده بشه، بهتر است : این کار به چه چیزی می سرانجامد؟
ولی خب، همه چی بستگی به فارسی زبان ها دارد.
ولی خب، همه چی بستگی به فارسی زبان ها دارد.
سرانجامیدن= ختم شدن، منتهی شدن
( سر ) در کارواژه ( سرانجامیدن ) یک پیشوندِ جدایی پذیر است که بیشتر به نادرستی آن را جدایی ناپذیر بکار می برند:نمونه:
کاربرد نادرست:می سرانجامد.
کاربرد درست:سرمی انجامد.
... [مشاهده متن کامل]
در کارواژه هایی همچون ( سَر کردن ) ، ( سر در آوردن ) و. . . آن را جدایی پذیر به درستی بکار می بریم:
برای نمونه: با فلان چیز سر می کنیم. من از آن سر در نمی آورم.
( سر ) در کارواژه ( سرانجامیدن ) یک پیشوندِ جدایی پذیر است که بیشتر به نادرستی آن را جدایی ناپذیر بکار می برند:نمونه:
کاربرد نادرست:می سرانجامد.
کاربرد درست:سرمی انجامد.
... [مشاهده متن کامل]
در کارواژه هایی همچون ( سَر کردن ) ، ( سر در آوردن ) و. . . آن را جدایی پذیر به درستی بکار می بریم:
برای نمونه: با فلان چیز سر می کنیم. من از آن سر در نمی آورم.