سرافشان
فرهنگ اسم ها
معنی: ویژگی کسی که سر می دهد و فداکاری می کند، ( در قدیم ) جنباننده ی سر از ناز و کرشمه و یا از کبر و غرور
برچسب ها: اسم، اسم با س، اسم دختر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
که هرکه ز رای و ز فرمان من
بپیچد ببیند سرافشان من.
فردوسی.
سپیده دمان هست مهمان من به نخجیر بیندسرافشان من.
فردوسی.
|| ( نف مرکب ) جنباننده سر از ناز و کرشمه و یا از کبر و غرور. ( ناظم الاطباء ). || مست. ( آنندراج ).فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] مست.
۳. [مجاز] مغرور، متکبر.
پیشنهاد کاربران
کشت و کشتار