سراغ کردن


مترادف سراغ کردن: پرس وجو کردن، سراغ گرفتن، جست وجو کردن، آگاهی یافتن

معنی انگلیسی:
to trace, to locate

لغت نامه دهخدا

سراغ کردن. [ س ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نشان یافتن. آگاهی یافتن. رجوع به سراغ شود.

فرهنگ فارسی

نشان یافتن آگاهی یافتن

پیشنهاد کاربران

بپرس