( سرآسیمه شدن ) سرآسیمه شدن. [ س َ م َ / م ِش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مضطرب و پریشان شدن : کسی کو ز فرمان یزدان بتافت سرآسیمه شد خویشتن را نیافت.فردوسی.خروش آمد و بانگ زخم تبرسرآسیمه شد گیو پرخاشخر.فردوسی.رجوع به سراسیمه شود.