سرائر

لغت نامه دهخدا

سرائر. [ س َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ سریرة. پنهانیها و رازها. ( غیاث ) ( آنندراج ). ج ِ سریرة، راز. ( دهار ) ( منتهی الارب ). || در اصطلاح عرفاء سرائر، افنای سالک است در حق و در حال و وصول تام. و نیز گفته شده است از اسمای الهیه است که بَواطن اکوان است. ( از فرهنگ مصطلحات عرفاء سجادی ).
- سرائر الاَّثار ؛ عبارت از اسماء الهیه اند که مظهربواطن اکوانند:
ظاهر اسما بود اکوان بنام
باطن اکوان بود اسما تمام.
؟ ( از فرهنگ مصطلحات سجادی ).
- سرائرالربوبیة ؛ سرائر ربوبیت ، عبارت از ظهور رب است بصور اعیان. ( فرهنگ اصطلاحات عرفاء سجادی ص 217 ).

فرهنگ فارسی

جمع سریره پنهانیها و رازها

پیشنهاد کاربران

سرائر جمع سریره به معنی حالات و صفات و نیات درونی و پنهانی است

بپرس