سر گشتن

لغت نامه دهخدا

سر گشتن. [ س َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) دوار. ( ذخیره خوارزمشاهی ). دوران و گشتن سر.

فرهنگ فارسی

دوار . دوران و گشتن سر

پیشنهاد کاربران

《بر سر گشتن》 یا《 گرد سر گشتن 》به معنی مراقبت کردن است.
بر سر نگشت در تب غم هیچکس مرا
گرد سر تو گردم و آن رخش راندت

بپرس