سر گرداندن. [ س َ گ َ دَ ] ( مص مرکب ) روی برگرداندن. اعراض کردن : از سیل چو کوه سر مگردان سیلی خور و روی برمگردان.نظامی.گر نه تا زنده ام به خدمت شاه سر نگردانم از پرستشگاه.نظامی.هر آن کو سر بگرداند ز حکمت از آن بیچاره تر مسکین نباشد.سعدی.