سر کوه


معنی انگلیسی:
mountaintop

لغت نامه دهخدا

سرکوه. [ س َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. آب آن از رودخانه سرکوه. دارای 600 تن سکنه. محصول آن غلات ، لبنیات و پشم است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

سرکوه. [ س َ ]( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش ریوش شهرستان کاشمر. این دهستان از 10 آبادی تشکیل شده است. مجموع نفوس آن در حدود 8918 تن می باشد. کلیه راه های آن مالرو و صعب العبور است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

نام یکی از دهستانهای بخش ریوش شهرستان کاشمر است .

پیشنهاد کاربران

بپرس