سر چیزی نشستن

پیشنهاد کاربران

سر چیزی نشستن: بر لبه آن یادر کنار آن نشستن، ( نشست سر حوض ) ۲ - به کاری پرداختن ( نشستم سر کارم. )
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )

بپرس