سر پر از دود بودن

پیشنهاد کاربران

سر پر از دود بودن ؛ غمناک شدن. ( ازیادداشت مؤلف ) :
چو افراسیاب این سخنها شنود
دلش گشت پر درد و سر پر ز دود.
فردوسی.

بپرس