سر واکردن

لغت نامه دهخدا

سر واکردن. [ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پریشان کردن زنان موی در مآتم. ( آنندراج ). || باز کردن سر چیزی را :
سر وانکند شوخ دغاباز من از ناز
گر بر ورق گنجفه مکتوب نویسم.
میرزا معز فطرت ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

پریشان کردن زنان موی در ماتم یا بازکردن سر چیزی را .

پیشنهاد کاربران

بپرس