سرسفره. [ س َ رِ س ُ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) کنایه از سوراخ مقعد باشد. ( برهان ). مقعد. ( رشیدی ) ( آنندراج ) : هر گه که سرسفره کس گردد شق کوهان شتر خواهد و مقل ازرق هر روز به موم زرد مرهم کردن صحت پس از آن طلب نمودن از حق.یوسفی طبیب ( از آنندراج ).