سر سام گرفتن: [ اصطلاح در تداول عامه ]سر گیجه گرفتن ، سردردگرفتن .
( ( محبوبه سیگار را توی هوا تکاند " ول کن حسام گیرم دعوتت کردند از آهنگ هایی که می شنوند سر سام می گیری بچه های من که مهمانی دارند توی جفت گوشام پنبه می چپانم " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص35 . ) )
( ( محبوبه سیگار را توی هوا تکاند " ول کن حسام گیرم دعوتت کردند از آهنگ هایی که می شنوند سر سام می گیری بچه های من که مهمانی دارند توی جفت گوشام پنبه می چپانم " ) )
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص35 . ) )