سر دست برفشاندن ؛ به بی اعتنائی دور کردن یا راندن کسی را :
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یکدل سر دست برفشانی.
سعدی.
و رجوع به سر دست افشاندن درردیف خود شود.
نه طریق دوستانست و نه شرط مهربانی
که به دوستان یکدل سر دست برفشانی.
سعدی.
و رجوع به سر دست افشاندن درردیف خود شود.