( سَر خَردِن ) نابود کردن؛ از بین بُردن؛ باعث مرگ شدن. مثلاً دِر نهاد تا سر میرنه خرد یعنی گشتی یا تلاش کردی تا سر شوهرتو خوردی ( کشتیش )