نمونه:
من و این کره الاغم در همه چیز با هم همراهیم. چون سواد خواندن و نوشتن ندارد، قراردادمان به ناچار شفاهی از آب درآمد. من توی گوشش در چند نوبت خواندم و او هم با سرجنباندن نشان داد که همه ی شرایط مرا می پذیرد.
... [مشاهده متن کامل]
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر دوم اَمرداد ماه ۱۳۹۴
http://www. behzadbozorgmehr. com/2015/07/blog - post_85. html
آمیخته واژه ی �سرجنباندن� را همچنانکه در بالا نیز به آن اشاره شده ( باتکان دادن سر نمودن خشنودی و رضایت را ) می توان در برخی باره ها جایگزین واژه ی ازریشه عربی �تأیید� نمود