سربرگفتن:
سر را برداشتن، سر را بلند کردن، مجازا: نافرمانی کردن متضاد: سرنهادن ( فرمانبرداری کردن )
به گیسوی تو خوردم دوش سوگند - که من از پای تو سر بر نگیرم ( حافظ )
معنی: دیشب به گیسوی تو سوگند خوردم که سرم را از زیر پای تو برندارم ( هرگز نافرمانی تورا نکنم و همیشه سرسپرده و مطیع تو باشم )
... [مشاهده متن کامل]