سر برافراختن.[ س َ ب َ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) طغیان کردن : چو جایی ز دشمن بپرداختی دگر بدکنش سر برافراختی.فردوسی. || افتخار کردن. مباهات نمودن : به خون ریختن سر برافراخته ست بسی را بناحق سر انداخته ست.نظامی.
سربرافراختن: برتری نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۸ ) .سریرافراختن به معنی افتخار کردن است+ عکس و لینک