سر بر سر کسی داشتن. [ س َ ب َس َ رِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) پیچش و آویزش و خصومت کردن. ( آنندراج ). سر جنگ داشتن. بستیز بودن : با تنک حوصله کارش زخردمندی نیست چشم ما بیهده سر بر سر دریا دارد.میر جدلی خوانسالاری ( از آنندراج ).