سر اندرکشیدن. [ س َ اَ دَ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) مشهور شدن. پیش افتادن. برتر رفتن : بزودی به فرهنگ جایی رسید کز آموزگاران سر اندرکشید.
فردوسی.
|| سر فروبردن. مقابل سر برآوردن : بدین همت که اندرسر همی داری سر اندرکش سزای پینه و دوکی نه مرد رزم و میدانی.
سنایی.
فرهنگ فارسی
مشهور شدن پیش افتادن یا سرفرو بردن مقابل سر بر آوردن .
پیشنهاد کاربران
سراندر کشیدن= مشهور شدن پیش افتادن
سر اندر کشیدن : سر اندر کشیدن یا اندر کشیدن و درکشیدن در معنی روی به راه آوردن ، رهسپار شدن است . ( ( بدانست خود کافریدون کجاست سراندر کشید و همی رفت راست ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 303. )