سدک

لغت نامه دهخدا

سدک. [ س َ ] ( ع مص ) لازم گرفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ملازم شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). لازم گرفتن چیزی را و جدا نشدن از آن. ( اقرب الموارد ). || مدت مدیدی در مکانی ماندن. ( دزی ج 1 ).

سدک. [ س َ دِ ] ( ع ص ) مرد حریص. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). المولع بالشی ٔ. || چابک دست در کار. ( اقرب الموارد ). || بسیار نیزه زننده. الطعان بالرمح. ( اقرب الموارد ). || لازم چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ملازم چیزی. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

مرد حریص یا چابک دست در کار یا بسیار نیزه زننده .

دانشنامه عمومی

سدک (استان اشوی داشکسیه). سدک ( به لهستانی: Sędek ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا واگوو ( استان اشوی داشکسیه ) واقع شده است. [ ۱] سدک ۳۳۲ نفر جمعیت دارد.
عکس سدک (استان اشوی داشکسیه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس