لغت نامه دهخدا
سدف. [ س َدَ ] ( ع اِ ) تاریکی. || روشنایی ( از اضداد است ). || صبح و برآمدن صبح. || شب و سیاهی شب. || میش. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || کالبد که از دور نماید. ( منتهی الارب ). الشخص یری من بعید. ( اقرب الموارد ).
پیشنهاد کاربران
گنگی - ابهام
تاریک و روشن - شبحگون
سایه