سدابی

لغت نامه دهخدا

سدابی. [ س ُ ] ( ص نسبی ) کنایه از سبز رنگ. ( غیاث ). برنگ سداب :
نام نه چرخ سدابی چون فقع بر یخ نویس
گر به بخشش نام دستت نیل و سیحون کرده اند.
مجیر بیلقانی.
چرخ سدابی از لبش دوش فقع گشاد و گفت
اینْت نسیم مشک پاش اینْت فقاع شکّری.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

کنایه از سبز رنگ برنگ سداب

دانشنامه آزاد فارسی

سُدّابی
گیاهان متعلق به جنس Haplophyllum از تیرۀ مرکبات (سداب). این گیاهان علفی و پایا، دارای برگ های کامل یا سه تقسیمۀ عمیق، گل های زرد یا سرخ فام، قطعات گل پنج پر و میوۀ کپسول اغلب شکوفای غده دار است. از این جنس بیش از ۳۰ گونه در اکثر نقاط ایران می روید. گونۀ مورد کاذب (H. Perforatum)، در برخی نقاط کشور، به علت دارا بودن برگ های معطر، به مورْد موسوم است.

پیشنهاد کاربران

بپرس