سد یأجوج و مأ

لغت نامه دهخدا

سد یأجوج و مأجوج. [ س َدْدِ ی َءْ جو ج ُ م َءْ ] ( اِخ ) سد اسکندر :
یکی را سد یأجوج است باره
یکی را روضه خلد است بالان.
عنصری.
سوراخ شده ست سد یأجوج
یکچند حذر کن ای برادر.
ناصرخسرو.
رجوع به سد و سد اسکندر و سد سکندر شود.

پیشنهاد کاربران