سخو

لغت نامه دهخدا

سخو. [ س َخ ْوْ ] ( ع مص ) خاکستر آتش از دیگدان بیرون کردن تا جای آتش فراخ شود. ( المصادر زوزنی ). افروختن آتش را زیر دیگ به بیرون آوردن خاکستر از دیگدان ، یا عام است. ( منتهی الارب ). رجوع به سَخْی شود.

سخو. [ س َ خ َ ] ( اِخ ) تلفظ عربی زاخاو، مستشرق معروف آلمانی است. رجوع به زاخائو شود.

فرهنگ فارسی

تلفظ عربی زاخائو متشرق معروف آلمانی است .

پیشنهاد کاربران

سخو در زبان لکی و لری معنی استخوان می دهد.
سِل سِخو:استخوان

بپرس