[ویکی اهل البیت] سخنرانی امام حسین(ع) هنگام بیرون رفتن از مکّه. ابن زبیر ، از حسین علیه السلام خواست که در مکّه بماند تا او و مردم ، با وی بیعت کنند و این را از آن روی گفت که به او بدگمان نشود و در گفتار، بهانه ای داشته باشد. آن گاه حسین علیه السلام فرمود: «اگر یک وجب ، دورتر از حرم کشته شوم، نزد من ، دوست داشتنی تر است تا در درون آن کشته شوم ، و اگر دو وجب دورتر از آن کشته شوم ، بهتر از آن است که یک وجب دورتر از آن کشته شوم» .
سخنرانی امام علیه السلام هنگام بیرون رفتن از مکّه
در کتاب تیسیر المطالب به نقل از زید بن علی ، از پدرش امام زین العابدین اینگونه نقل می کند: حسین بن علی علیه السلام ، برای یارانش سخنرانی کرد و خدای را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود: «ای مردم! قلّاده مرگ برای فرزندان آدم ، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است ، و اشتیاقی فراوان به دیدار گذشتگانم دارم ، چونان اشتیاق یعقوب به یوسف و برادرش . به راستی که مرا قتلگاهی است که آن را ملاقات می کنم و گویا به بندهایم می نگرم که درندگان بیابان ها ، آنها را از هم می گسلند و شکم های خود را از آن می آکنند . خشنودی خدا، خشنودی خانواده ماست. بر بلای او بردباریم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان پیامبر، از او جدا نیستند و اعضای آن ، هرگز از هم جدا نمی شوند و آنان در بهشت برین ، جمع می شوند و دیدگان او (پیامبر صلی الله علیه و آله) به آنان ، روشن می گردد و وعده خدا در باره آنان ، تحقّق می یابد. هان! هر کس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من ـ إن شاء اللّه ـ فردا حرکت می کنم» .
سخنرانی امام علیه السلام هنگام بیرون رفتن از مکّه
در کتاب تیسیر المطالب به نقل از زید بن علی ، از پدرش امام زین العابدین اینگونه نقل می کند: حسین بن علی علیه السلام ، برای یارانش سخنرانی کرد و خدای را سپاس گفت و ستود و سپس فرمود: «ای مردم! قلّاده مرگ برای فرزندان آدم ، چونان گردنبند بر گردن دختر جوان است ، و اشتیاقی فراوان به دیدار گذشتگانم دارم ، چونان اشتیاق یعقوب به یوسف و برادرش . به راستی که مرا قتلگاهی است که آن را ملاقات می کنم و گویا به بندهایم می نگرم که درندگان بیابان ها ، آنها را از هم می گسلند و شکم های خود را از آن می آکنند . خشنودی خدا، خشنودی خانواده ماست. بر بلای او بردباریم تا پاداش بردباران را به ما ببخشد. حرم و خاندان پیامبر، از او جدا نیستند و اعضای آن ، هرگز از هم جدا نمی شوند و آنان در بهشت برین ، جمع می شوند و دیدگان او (پیامبر صلی الله علیه و آله) به آنان ، روشن می گردد و وعده خدا در باره آنان ، تحقّق می یابد. هان! هر کس آماده است جان خود را در راه ما بدهد، با ما همسفر شود. من ـ إن شاء اللّه ـ فردا حرکت می کنم» .