[ویکی اهل البیت] این سخنرانی در الملهوف به نقل از زید بن موسی چنین آمده است : پدرم، از جدّم امام صادق علیه السلام برایم نقل کرد که: فاطمه صُغرا، پس از آن که از کربلا آمد ، گفت: «ستایش ، خدا را به عدد ریگ و سنگ ریزه و وزن عرش تا فرش. او را می ستایم و به او ایمان دارم و بر او تکیه می کنم، و گواهی می دهم که خدایی جز خدای یگانه بدون شریک نیست ، و محمّد، بنده و فرستاده اوست و فرزندانش را در رود فرات، بی هیچ تقصیر و گناهی سر بریدند ... .امّا بعد ،ای کوفیان ! ای مکّاران خیانتکار متکبّر ! ما خاندانی هستیم که خدا ، ما را وسیله آزمایش شما ،و شما را مایه آزمون ما قرار داد و امتحان ما را نیکو ساخت و علمش را نزد ما نهاد و فهمش را به ما داد. ما گنجینه دانش او، و ظرف فهم و حکمت اوییم، و نیز حجّت خدا بر زمینیان در سرزمین های بندگانش . خداوند، ما را به کرامت او، بزرگ داشت و ما را با پیامبرش محمّد صلی الله علیه و آله بر بسیاری از مخلوقاتش ، آشکارا برتری بخشید.امّا شما، ما را تکذیب و تکفیر کردید و جنگ با ما را روا داشتید و اموالمان را به تاراج بردید ... .مرگتان باد ! منتظر لعنت و عذاب خدا باشید که بر شما فرود آمده و نکبت های آسمانی، پی در پی بر شما نازل شده است. عذاب خدا، شما را به آتش می کشد و شما را به جان هم می اندازد و سپس، روز قیامت در عذاب دردناکی که خود با ستم هایتان ساخته اید ، برای همیشه خواهید ماند. «هان ! لعنت خدا بر ستمکاران !»
وای برشما! آیا می دانید کدامین دستتان به ما زخم زد؟!و کدامین فرد به ستیز با ما برخاست؟! یا با کدام پا به جنگ ما آمدید؟! به خدا سوگند، سنگ دل گشته اید ، جگرتان خشن شده، دل هایتان مُهر خورده و گوش ها و چشم هایتان بسته شده است .شیطان، فرصت را برایتان آراست و پرده ای بر دیده تان نهاد که دیگر هدایت نخواهید شد.مرگتان باد، ای کوفیان ! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چه کسی را از شما کشته بود؟و چه خونی را از شما به گردن داشت؟ به چه خاطر با برادرش و جدّم علی بن ابی طالب و پسرانش و خاندان برگزیده پیامبر ـ که درودهای خدا و سلام او بر آنان باد ـ عناد ورزیدید؟!و شاعرتان به آن،مباهات کرد و چنین سرود:ما علی و فرزندان علی را کشتیم با شمشیرهای هندی و نیزه ها و ما زنانشان را به سانِ زنان تُرک، اسیر کردیم و آنان را چگونه به خاک و خون کشیدیم! هانت پُر از خاک و سنگ باد!به کشتن کسانی افتخار کردی که خداوند،پاکشان داشته و آلودگی را از آنها رانده و پاک و پاکیزه شان کرده است!هیچ مگوی و پس بنشین، مان گونه که پدرت نشست؛ چرا که هر کس چیزی دارد که خود به دست آورده و پیش فرستاده است .وای بر شما!به خاطر برتری خدادادی ما ، بر ما حسد ورزیدید ؟ گناه ما چیست که همیشه روزگار ،دریای ما جولان دارد و دریای تو ، بی موج است و ناتوان از در بر گرفتن یک کِرم؟!«آن، فزونی خداست که به هر که بخواهد، می دهد و خداوند ،دارای بخشش بزرگ است» «و هر که خدا، برایش نوری قرار ندهد، نوری نخواهد داشت» » . صداها به گریه بلند شد و گفتند: کافی است. یگر مگو ـ ای دختر پاکان ـ که دل هایمان را آتش زدی و درونمان را شعله ور کردی.در این هنگام، فاطمه صغرا، ساکت شد .
وای برشما! آیا می دانید کدامین دستتان به ما زخم زد؟!و کدامین فرد به ستیز با ما برخاست؟! یا با کدام پا به جنگ ما آمدید؟! به خدا سوگند، سنگ دل گشته اید ، جگرتان خشن شده، دل هایتان مُهر خورده و گوش ها و چشم هایتان بسته شده است .شیطان، فرصت را برایتان آراست و پرده ای بر دیده تان نهاد که دیگر هدایت نخواهید شد.مرگتان باد، ای کوفیان ! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چه کسی را از شما کشته بود؟و چه خونی را از شما به گردن داشت؟ به چه خاطر با برادرش و جدّم علی بن ابی طالب و پسرانش و خاندان برگزیده پیامبر ـ که درودهای خدا و سلام او بر آنان باد ـ عناد ورزیدید؟!و شاعرتان به آن،مباهات کرد و چنین سرود:ما علی و فرزندان علی را کشتیم با شمشیرهای هندی و نیزه ها و ما زنانشان را به سانِ زنان تُرک، اسیر کردیم و آنان را چگونه به خاک و خون کشیدیم! هانت پُر از خاک و سنگ باد!به کشتن کسانی افتخار کردی که خداوند،پاکشان داشته و آلودگی را از آنها رانده و پاک و پاکیزه شان کرده است!هیچ مگوی و پس بنشین، مان گونه که پدرت نشست؛ چرا که هر کس چیزی دارد که خود به دست آورده و پیش فرستاده است .وای بر شما!به خاطر برتری خدادادی ما ، بر ما حسد ورزیدید ؟ گناه ما چیست که همیشه روزگار ،دریای ما جولان دارد و دریای تو ، بی موج است و ناتوان از در بر گرفتن یک کِرم؟!«آن، فزونی خداست که به هر که بخواهد، می دهد و خداوند ،دارای بخشش بزرگ است» «و هر که خدا، برایش نوری قرار ندهد، نوری نخواهد داشت» » . صداها به گریه بلند شد و گفتند: کافی است. یگر مگو ـ ای دختر پاکان ـ که دل هایمان را آتش زدی و درونمان را شعله ور کردی.در این هنگام، فاطمه صغرا، ساکت شد .
wikiahlb: سخنرانى_فاطمه_صغرا_در_میان_کوفیان