[ویکی اهل البیت] از جمله وقایع مربوط به کاروان اسرای کربلا سخنرانی امّ کلثوم در میان کوفیان است این واقعه را لهوف سید بن طاووس به نقل از زید بن موسی چنین نقل نموده است:
پدرم، از جدم امام صادق علیه السلام برایم نقل کرد که فرمود: «امّ کلثوم، دختر علی علیه السلام در آن روز از پشت پوشش خود و در حالی که صدای خود را به گریه بلند کرده بود، به سخنرانی پرداخت و گفت: ای کوفیان! بدا به حالتان! چرا حسین را وانهادید و او را کشتید و دارایی هایش را به تاراج بردید و برای خود برداشتید و زنانش را اسیر کردید و به خاک سیاه نشاندید؟! مرگ و هلاکت بر شما باد! وای بر شما! آیا می دانید چه بلای بزرگی بر سرتان آمده است؟ و بار چه گناهی را بر پشت خود نهاده اید؟ و چه خونهایی را ریختید؟! و کدامین حرمت را شکستید؟! و جامه کدامین دخترک را ربودید؟! و چه اموالی را به تاراج بردید؟! بهترین مردانِ پس از پیامبر صلی الله علیه و آله را کشتید و مِهر از دلهایتان رَخت برکشید. هان که حزب خدا چیره اند و حزب شیطان، زیانکارند!».
سپس گفت: برادرم را محاصره کردید و او را کشتید. وای بر مادرتان! بزودی آتشی سزایتان خواهد بود که شعله اش زبانه می کشد. خون هایی را ریختید که خداوند ریختن آنها را حرام کرده بود و قرآن و محمد صلی الله علیه و آله نیز ریختن آنها را روا نشمرده بودند!
هان! آتش، مژده تان باد که شما، فردا در قهر آتشی خواهید بود که شعله اش زبانه می کشد! و من در زندگی ام، بر برادرم خواهم گریست بر بهترین مولودی که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله متولد شده است. با اشکی فراوان و جوشان و ریزان که بر گونه هایم همیشه جاری است و خشک نمی شود.
مردم، صدا به گریه و ناله و زاری بلند کردند و زنان، موهای خود را پریشان نمودند و خاک بر سرشان ریختند و ناخن به چهره کشیدند و گونه های خود را خراشیدند و ناله و فریاد کردند. مردان نیز گریستند و ریش خود را کَنْدند و هیچ روزی، مرد و زن گریانی بیشتر از آن روز دیده نشد.
پدرم، از جدم امام صادق علیه السلام برایم نقل کرد که فرمود: «امّ کلثوم، دختر علی علیه السلام در آن روز از پشت پوشش خود و در حالی که صدای خود را به گریه بلند کرده بود، به سخنرانی پرداخت و گفت: ای کوفیان! بدا به حالتان! چرا حسین را وانهادید و او را کشتید و دارایی هایش را به تاراج بردید و برای خود برداشتید و زنانش را اسیر کردید و به خاک سیاه نشاندید؟! مرگ و هلاکت بر شما باد! وای بر شما! آیا می دانید چه بلای بزرگی بر سرتان آمده است؟ و بار چه گناهی را بر پشت خود نهاده اید؟ و چه خونهایی را ریختید؟! و کدامین حرمت را شکستید؟! و جامه کدامین دخترک را ربودید؟! و چه اموالی را به تاراج بردید؟! بهترین مردانِ پس از پیامبر صلی الله علیه و آله را کشتید و مِهر از دلهایتان رَخت برکشید. هان که حزب خدا چیره اند و حزب شیطان، زیانکارند!».
سپس گفت: برادرم را محاصره کردید و او را کشتید. وای بر مادرتان! بزودی آتشی سزایتان خواهد بود که شعله اش زبانه می کشد. خون هایی را ریختید که خداوند ریختن آنها را حرام کرده بود و قرآن و محمد صلی الله علیه و آله نیز ریختن آنها را روا نشمرده بودند!
هان! آتش، مژده تان باد که شما، فردا در قهر آتشی خواهید بود که شعله اش زبانه می کشد! و من در زندگی ام، بر برادرم خواهم گریست بر بهترین مولودی که پس از پیامبر صلی الله علیه و آله متولد شده است. با اشکی فراوان و جوشان و ریزان که بر گونه هایم همیشه جاری است و خشک نمی شود.
مردم، صدا به گریه و ناله و زاری بلند کردند و زنان، موهای خود را پریشان نمودند و خاک بر سرشان ریختند و ناخن به چهره کشیدند و گونه های خود را خراشیدند و ناله و فریاد کردند. مردان نیز گریستند و ریش خود را کَنْدند و هیچ روزی، مرد و زن گریانی بیشتر از آن روز دیده نشد.
wikiahlb: سخنرانى_امّ_کلثوم_در_میان_کوفیان