سخن پرداز

/soxanpardAz/

مترادف سخن پرداز: سخندان، سخن سرا، سخن سنج، سخن شناس، سخنور

معنی انگلیسی:
eloquent, eloquent writer, orator, poet

لغت نامه دهخدا

سخن پرداز. [ س ُ خَم ْ پ َ ] ( نف مرکب ) آرایش دهنده سخن. که سخنان نغز گوید. شاعر ماهر :
به بی نیازی ایزد اگر خورم سوگند
که نیست همچو منی شاعر سخن پرداز.
سوزنی.
چنین گفت آن سخن پرداز شبخیز
کز آن آمد خلل در کار پرویز.
نظامی.
لوح تعلیم است صائب سینه روشندلان
صحبت آیینه طوطی را سخن پرداز کرد.
صائب ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آرایش دهنده سخن که سخنان نغز گوید

فرهنگ عمید

سخن دان، بلیغ و فصیح، سخن آرا.

مترادف ها

orator (اسم)
سخنور، سخن ران، خطیب، ناطق، سخن پرداز

فارسی به عربی

کتیب

پیشنهاد کاربران

بپرس