سخن پراکنی

/soxanparAkani/

معنی انگلیسی:
broadcasting, calling

فرهنگ معین

( ~ . پَ کَ )(اِمر. )پخش همگانی گ فتارهای رادیویی .

مترادف ها

transmission (اسم)
ارسال، سخن پراکنی، مخابره، انتقال، سرایت، عبور، فرا فرستی

broadcast (اسم)
پخش، داده پراکنی، سخن پراکنی

فارسی به عربی

ارسال

پیشنهاد کاربران

پخش کردن یک سخن در همه جا؛
گستراندن یک خبر یا یک شایعه در میان مردم؛
چیزی را به گوش همه رساندن با آنکه درستی یا نادرستی آن سخن را نمی دانیم؛
بازگو کردن چیزی یا سخنی بارها و بارها در هر جایی؛
راست و درست جلوه دادن یک سخن دروغ یا نادرست به شیوۀ زیاده گویی.

بپرس