لؤلؤ منضود. [ ل ُءْ ل ُ ءِ م َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) لؤلؤ بر هم نهاده . || مجازاً سخنان نغز و پربها : راوی روشندل از عبارت سعدی ریخته در بزم شاه لؤلؤ منضود. سعدی .نکته+ عکس و لینک