حدیثی که مرد سخن ساز گفت
یکی زآن میان با ملک باز گفت.
سعدی.
از آنرو طایر طبع سخن سازسوی این بوستان آمد بپرواز.
؟ ( از حبیب السیر ).
تو که هرگز سخن اهل سخن نشنیدی چون سخن ساز و سخن فهم و سخندان شده ای ؟
صائب ( از آنندراج ).
|| سخنگو. جاری زبان. شیرین زبان. رَطْب اللسان : یا رب به ثنای خود سخن سازم کن
در گلشن حمد نغمه پردازم کن.
؟ ( از حبیب السیر ).
|| فریبنده. مکار. حیله ساز. ( ناظم الاطباء ).