سخن رس
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سخنرس ؛ سخن شناس. سخندان :
ز شاهان سخن رس رتبه افکار صائب را
بغیر از شاه والاجاه ایران کس نمیداند.
صائب ( از آنندراج ) .
ز شاهان سخن رس رتبه افکار صائب را
بغیر از شاه والاجاه ایران کس نمیداند.
صائب ( از آنندراج ) .